ضعف اعصاب چیست؟
در یک نوع، ویژگی اصلی، شکایت از خستگی فزاینده پس از تلاش ذهنی است که اغلب همراه با کاهش نسبی در عملکرد شغلی یا توانایی مقابله در وظایف روزانه است. خستگی پذیری روانی به طور مشخص، نوعی تهاجم ناخوشایند خاطرات، اشکال در تمرکز و ناکارایی تفکر تلقی میشود.در نوع دیگر این اختلال، بیمار روی احساس ضعف جسمی یا بدنی و فرسودگی ناشی از کمترین فعالیت، تاکید میکند که با دردها و ناراحتی عضلانی و ناتوانی در شل کردن آنها همراه است.
علائم ضعف اعصاب
مراحل اولیه و میانی خواب معمولا مختل میشود، ولی پُرخوابی نیز ممکن است دیده شود.
از آنجایی که بسیاری از علایم و نشانههای ضعف اعصاب با هر یک از اختلالات اضطراب، افسردگی و اختلالات شبه جسمی هم پوشانی دارد تشخیص این بیماری دشوار است.
ضعف اعصاب اغلب در نوجوانی یا میانسالی بروز میکند.
اختلال ضعف اعصاب در صورت درمان نشدن، معمولا به صورت مزمن در میآید و بیمار ممکن است در اثر یک یا چند علامت ناتوان شود.
در دوران کودکی احتمال دارد مشکلاتی در کارکرد تحصیلی نظیر نمرات پایین و مدرسه گریزی مشاهده شود.
برخی نشانه های ضعف اعصاب
استرس مزمن دامنه توجه و توانایی تمرکز شما را از بین میبرد.
با وجود استرس حتی به صورت ناخود آگاه هورمونی به نام کورتیزول حافظه شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
زمانی که میدانید سطح استرس شما بالا گرفته است آن را کنترل کنید.
تپش نامنظم قلب
یک استرس عصبی ممکن است با ضربان نا منظم قلب همراه باشد.
معمولا در چنین مواقعی قلبتان و ضربان شدید آن را در قفسه سینه احساس خواهید کرد.
نفس کشیدن در حالات عصبی کمی دشوار میشود.
بهتر است برای حل این مشکل نفس عمیق بکشید یا اینکه دم و بازدم را طولانیتر کنید.
این کار قفسه سینه را کمی باز میکند و ضربانها بهتر میشوند.
افسردگی
ممکن است استرس و یا اضطراب گاه گاهی شما را درگیر کند.
اما اگر این زمانهای پرتنش استرس مداوم باشند و یا طی فرایندی مدام تکرار شوند، منجر به افسردگی خواهند شد.
اختلال روان پریشی گذرا
علایم
افزایش نوسانهای هیجانی – رفتار عجیب و غریب – گیجی و منگی – اختلال موقعیتسنجی – سرخوشی – میل به خودکشی
توضیحات
ویژگی اصلی این اختلال، که میانگین سن بروز آن اواسط دهه چهارم عمر است، شروع ناگهانی با حضور حداقل یک مورد از علایم هذیان، گفتار آشفته، رفتار آشفته و توهم می باشد.
گفتار آشفته می توان به صورت بی ربط گویی مکرر و خارج شدن از خط خود را نشان دهد.
رفتار آشفته به صورت کاتاتونیک (کاهش بارز واکنش به محیط که از یک مقاومت ساده در برابر دستورات تا باقی ماندن در وضعیت های عجیب و غریب، سخت و نامناسب بدنی و یا گنگی و بهت را شامل می شود) ممکن است نمایان شود.
توهم، به معنای تجارب ادراک گونه ای است که در غیاب هر گونه محرک خارجی رخ داده، شفاف و روشن بوده، همان قدرت و تاثیر ادراکات طبیعی را داشته و تحت کنترل ارادی فرد قرار ندارند.
شروع ناگهانی این اختلال به منزله تغییر سریع رفتار عادی به حالت آشکار روان پریشانه، در عرض دو هفته و معمولا بودن علایم مقدماتی می باشد. این اختلال ممکن است در نوجوانی و اوایل بزرگسالی بروز کند ولی در تمام طول عمر می تواند دیده شود. دوره بیماری حداقل یک روز ولی کمتر از یک ماه طول می کشد. این اختلال ناشی از یک بیماری روانی، طبی یا تاثیر اثرات فیزیولوزیک یک ماده نمی باشد.
افسردگی مداوم
علایم
غمگین – ماتم زده – احساس ناامیدی
ویژگی اصلی این اختلال که بروز آن زودرس و تدریجی واز کودکی تا اوایل بزرگسالی است، وجود حداقل دو سال خلق افسرده در اکثر روزها می باشد.
در این اختلال علاوه بر خلق افسرده حداقل باید دو علامت از موارد ذیل وجود داشته باشد:
– کاهش اشتها یا پرخوری
– بی خوابی یا پر خوابی
– کاهش انرژی یاخستگی
– افت اعتماد به نفس
– تمرکز ضعیف یا قدرت تصمیم گیری پایین
– احساس ناامیدی
این اختلال باعث ناراحتی قابل توجه یا افت کار کرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم کاری فرد شده و ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طبی دیگر نیست. در کودکان و نوجوانان در برخی موارد خلق تحریک پذیر است که در این صورت مدت یک سال نیز کافی است.
اختلال خلق ادواری (سیکلوتایمی)
علایم
نوسانات خلقی (افسردگی – شیدایی) – دمدمی مزاجی – بد خلقی – غیر قابل پیش بینی بودن – غیر قابل اعتماد بودن
ویژگی اصلی این اختلال که در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود، دوره های متعدد و مجزایی از علایم هیپو مانیا و افسردگی است.
طول دوره بیماری حداقل دو سال برای بزرگسالان و یک سال برای کودکان و نوجوانان می باشد ولی هیچ گاه ملاک های کامل یک دوره هیپو مانیا (مانیای خفیف) و افسردگی اساسی را نشان نداده، و فرد بیشتر از دو ماه متوالی بدون علامت نمی باشد.
علایم موجود ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طبی دیگر نبوده و سبب ناراحتی بالینی قابل توجه با افت کارکرد شغلی، اجتماعی یا سایر جنبه های مهم کاری می شود.
برخی علايم بيماريهاي اعصاب و روان
اختلال در خواب
در اختلالخواب كه به صورت بيخوابي يا پرخوابي بروز ميكند، گاهي فرد دير به خواب ميرود. گاه مينشيند و گاه راه ميرود. گاهي در رختخواب دراز ميكشد، چشمانش باز است. نگران است چرا خواب به چشمانش نميآيد، گاه ساعتها به خود ميغلتد ولي خوابش گسستهاست. مثلا ساعت 5/3 بيدار ميشود و ديگر خوابش نميبرد؛ صبح هم اصلا سرحال نيستخسته و كوفته است حوصلهاش كم است. گاهي به صورت پرخوابي خود را نشان ميدهد بهطوريكه علاوه بر حداقل 8 ساعت در طول شبانه روز، باز هم اگر كسي مزاحمش نشود،خواهد خوابيد.
اختلال در اشتها
به صورت بياشتهايي فرد دائما دلشميخواهد چيزي بخورد؛ خصوصا افراد افسرده علاقه زيادي به شيريني پيدا ميكنند. ايناختلال گاهي به صورت بياشتهايي و بيزاري از غذا و بوي آن است.
اختلال در رفتار
ممكن استفرد در خود فرو رفته و تمايل با صحبت با ديگران نداشته باشد؛ خيلي گرفته، گوشهگير،خجالتي و آرام باشد؛ ساعتها تنها در يك كنج بنشيند و يا دراز بكشد. اين مشكل گاهيبه صورت پرخاشگري، درگيري و كتككاري با ديگران، عصبانيت، پرتاب اشياء يا شكستنآنها و گاهي به صورت رفتارهاي وسواس مثل شستن زياد دستها، تميزكاري زياد، شككردندر كار، خصوصا در نحوه چك كردن زياد كارها و وسايل مثل شيرگاز، قفلها يا شمردنخطهاي سفيد وسط جاده، خواندن تابلوها يا به صورت رفتارهاي افراطي توام با باورهايغلط مذهبي براي دوري از حوادث آينده و بالاخره … بروز مييابد.
فكروسواسي يعني فكري كه مزاحم وي است، دائما در ذهنش دور ميزند، خجالت ميكشد بهديگران بگويد شرمش ميآيد كه چنين فكري دارد. هرچه با خود ميجنگد كه فكر را بيرونكند، نميتواند.
اختلال در تكلم و تفكر
به صورت كم حرفي بيش از حديا پرحرفي دائم و گاهي بيان كلمات بيربط و بيان كردن افكاري عجيب و غريب و نشدنيمثل كسي او را چيزخور كرده (در صورتي كه با فرهنگ جامعه منافات داشته باشد) يا كسيسم در غذايش ميريزد و … كه در اصطلاح هذيان گويند، بروز ميكند.
اختلال در هيجانات و عواطف
در يك شرايط خاص مطابق با آن شرايط هيجاناتش بروز نكندبه شكل افراطي و يا غيرطبيعي مثلا افراطي گريه كند يا بخندد يا عصباني شود بهعبارتي عواطفي نامتناسب باشد.
اختلال در درك
ممكن است در فهمتحريكاتي كه از حواس پنج گانه به وي ميرسد، دچار مشكل يا سوء تعبير شود مثلاچيزهايي ببيند كه ما نميبينيم، صداهايي بشنود كه ما نميشنويم؛ مثلا صدايي كه بااو حرف ميزند و به او دستور ميدهد و او را تحقير ميكند.(توهم)
اختلال درحافظه
فرد حافظهاش را از دست بدهد و وقايع مهم را فراموش كند، دچارفراموشي مكرر بشود كه با فراموشي سالمندي متفاوت است مثلا راهش را گم ميكند افرادآشنا را نشناسد كه البته بين اشكال در تمركز و فراموشي بايد فرق قائل شد.
اختلال در هوش
در كارها اشتباهات زيادي ميكند؛ خصوصا دركارهاي روزمره زندگي توان هوشي وي كاهش مييابد، از قضاوت موارد ساده باز ميماند.
اختلال در سطح هوشياري
در بعضي از اختلالات رواني كه بيشتر ناشياز ضايعات مغزي است، سبك هوشياري كم ميشود، زمان و مكان و اشخاص را نميشناسد. ايناختلال در مسموميت دارويي و حمله تشنجي نيز ديده ميشود.
به گفته اينپژوهشگر، اختلال در فعاليتها، بخش ديگري از علائم بيماريهاي رواني را تشكيلميدهد.
اين اختلالات در عملكرد فردي، خانوادگي و اجتماعي و شغلي و تحصيليفرد بروز مييابند.